۱۳۹۹ فروردین ۲۵, دوشنبه

چرایی فقر در ایران

چرائی فقر در ایران .
ارائه متن سخنرانی: آزاد بهرامی
فقر در اصطلاح شرایطی است که قرار گرفتن بر روی آن به معنی توانایی تامین مایحتاج صرفا ضروری زندگی مانند، مسکن، خوراک، پوشاک، درمان و غیره آن هم به میزان حداقلی بوده و طبیعتا قرار گرفتن در زیر خط فقر بدین معنی است که درآمد خانوار کفاف مخارج مایحتاج اولیه و اساسی زندگی اعضایش را نیز نمی دهد، در حقیقت میزان نزدیکی و دوری خانواده ها به این خط فقر، فرضی است که وسعت فقر را در جامعه نشان داده و به نوعی به عنوان شاخص تشخیص فلاکت شناخته می شود چرا که هر چه تعداد افراد زیر خط فقر در جامعه بیشتر باشد حکایت از عدم توانمندی اقتصادی مردم در تامین نیازهای اولیه و ضروری خود است،فقر بر دو مبناست فقر مطلق و فقر نسبی، فقر مطلق عبارت است از عدم برخورداری انسان از مبرم ترین و اساسی ترین نیازهای مانند، غذا، پوشاک، و سرپناه ساده، کسانی که زیر این خط فقر مطلق زندگی می کنند دارای محرومیت های جدی و آزاردهنده ای مانند گرسنگی و سوء سکونت هستند و از حیثیت جسمی و روحی نیز رو به تباهی و نیستی با سرعتی شتابان و غیرمعمول حرکت می کنند، اما فقر نسبی بیان کننده استانداردهای بالاتری نسبت به فقر مطلق است، در این بحث از فقر گرچه خانواده ها در محرومیت و ناکامی بسر میبرند اما این ناکامی در مقایسه با متوسط سطح زندگی و درآمد اقشار بالاتر جامعه مشخص می شود فقر علل مشخص و آثار پیامدهای اجتماعی جدی در پی دارد فقر یکی از مشکلات اجتماعی است که ریشه غالب مشکلات اجتماعی دیگر است مانند، انحرفات، افزایش جرم و جنایات، که با شدت آنها فقر اشکال و غیرمعمول به خود می گیرد مانند، بزهکاری، طلاق کودکان خیابانی و غیره.. بنابر طبق ارزیابی بسیاری از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی در ایران مهمترین و اصلی ترین مشکل اجتماعی فقر است، که نابسامانی های دیگری را در پی دارد آن چه مسلم است فقر در ایران بخصوص در ۳ سال اخیر افزایش غیرقابل انکاری داشته ضمن اینکه در این ۳ سال شاهد چند برابر شدن درآمد ارزی حاصل فروش نفت و خالی شدن صندوق ذخیره ارزی نیز بودیم با این اوصاف نه تنها بهبودی در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم حاصل نشده و پول نفت بر سر سفره های مردم نیامده بلکه بنظر می آید جمعیت قابل توجهی که در سالهای اخیر در گروه فقر مطلق قرار نداشتند به جمعیت زیر خط فقر مطلق با روندی شتابان در حال افزایش می باشد، آن چه غیرقابل انکار بنظر می رسد این است که توزیع ناعادلانه درآمدها موجب افزایش فقر در کشور شده است. و عدم بهره وری و کاهش رشد اقتصادی و تورم لجام گسیخته در کنار عوامل متعدد دیگر گروهای فقر را منزوی نموده است در واقع سیاست ها و روش های نادرست اقتصادی دولت نه تنها فقر زدایی ننموده بلکه تاکید بر روش های صدقه ای زمینه افزایش آن را نیز فراهم آورده است. واقعیت این است که جامعه ایران هر روز در حال فقیرتر شدن است براساس گزارشی که مرکز پژوهش های مجلس ایران در اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ منتشر کرد پیش بینی شده تا پایان سال جاری بیش از ۵۵ میلیون نفر از مردم بدلیل نیازهای جدی به کمک های مالی دولتی در آستانه سقوط به زیر خط فقر قرار خواهند گرفت این روند سلامت خانوارهای ایرانی چه از نظر جسمی و درمانی و چه از نظر روانی با معضلات جدی روبرو خواهد کرد، در کوتاه مدت با کاهش غنایی تغذیه افراد و عدم توانایی پرداخت هزینه های درمانی و درازمدت سرماخوردگی و ناامیدی جوانان از هم پاشیدگی خانوادها و معضلاتی چون عتیاد و در نهایت افزایش لجام گسیخته حاشیه نشینی و حلبی آبادها را در پی خواهد داشت، افزایش ناگهانی خط فقر که در نتیجه افزایش سرسام آور هزینه خانوار ایرانی در برابر عدم افزیش درآمد آنها روی داده است و تامین مایحتاج اولیه و ضروری خانواده ها را بشدت با مشکل مواجه کرده است کاهش قابل توجه قدرت خرید اقشار مختلف جامعه و افزایش شدید هزینه های زندگی به ویژه قیمت مسکن که براساس گزارش ها تا صدرصد افزایش داشته است موقعیت اقتصادی خانواده ها را در ایران بشدت متشنج تر از پیشتر کرده است هزینه های برخی از اقلام خوراکی که به نوعی جزو اقلام اصلی سفره خانوارها محسوب میشود مانند، برنج، گوشت، مرغ، لبنیات، میوه و سبزیجات، تاکنون به طور متوسط بیش از ۵۰ درصد نسبت به مشابه سال ۱۳۹۷ افزایش یافته است بطور مثال، قیمت هر کیلو مرغ در تیرماه سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶۵ درصد، برنج ایرانی ۶۷ درصد، روغن مایع ۴۳ درصد، و ماست پاستوریزه ساده ۷۰ درصد، افزایش یافته است، همچنین براساس آمارهای مرکز داده های وزارت اقتصاد و دارایی جدایی از افزایش نزدیک به ۵۰ درصدی تورم مصرفی برای مصرف کننده، و تورم تولیدکننده نیز در این مدت تا ۳۵ درصد افزایش داده است، این موضوع خود سبب افزایش قیمت های تمام شده برای تولیدکنندگان شده و در نتیجه قیمت مصرفی را برای مصرف کنندگان بیش از پیش بالا برده است، در این میان اما این افزایش لجام گسیخته تورم که خود سبب بالا رفتن خط فقر شده به هیچ وجه با میزان افزایش درآمد خانوارها هماهنگی و حتی نزدیکی نیز ندارد مثلا در این زمینه افزایش حداقل دستمزد کارگران و حقوق پایه در سال ۹۸ در حالی تنها ۴۰۰ هزارتومان افزایش داشته که میزان افزایش هزینه سبد معیشت خانوار چیزی نزدیک به دومیلیون تومان نسبت به سال گذشته بوده است، همانطور که میدانیم این روزها در اکثر نقاط کشور مردم توانایی خرید روزانه خود ندارند اکثر جوانان بیکار هستند اکثر زیادی از کودکان بدلیل فقر و گرسنگی از تحصیل بازمانده اند و جهت کمک به تامین معاش خود و خانواده کودکی شان را میفروشند به کارهای خیابانی روی آورده اند یا بخشی از آنها نیز به دریافت کمترین دستمزد در کارگاهای کوچک از طرف صاحبان سرمایه به بی رحمانه ترین شکل ممکن استثمار می شوند، یا میتوان به سرنوشت دو نوجوانی بنامهای فرهاد خسروی۱۴ ساله و برادرش آزاد خسروی ۱۷ که از فقر و گرسنگی در اوج زمستان وحشتناک در ارتفاعات کردستان که به کولبری روی آورده بودند گفت، فرهادی که پس از سه روز جستجو پیکر یخ زده با دست های مشت کرده اش یخ زده بود،این روزها فقر باعث شده که مردم حتی به خود درمانی روی آورند به گفته کورش فرزین معاون بیمه و خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت مردم به خاطر گرانی ها به خوددرمانی روری آورده اند و آمار مراجعان به خدمات درمانی کشور نسبت به سال گذشته نزدیک به ۳۰ درصد کاهش یافته است، با اشاره به نرخ بالای خدمات گفته هزینه درمان نسبت به درآمد خانوار چشم گیر است مردم برای مشکلات درمانی مثل سرماخوردگی به پزشک مراجعه نمی کنند همه چی گران شده اگر کسی با ۷۰۰ هزار تومان امورات خود را می گذراند امروز باید آن را صرف خورد و خوراک خود کند حتی برخی پوشاک خود را نمیتوانند تامین کنند، تعداد زیادی از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند که هر روز به تعداد آنان نیز افزوده می شود و ناامیدی از عمل و قولهای داده شده در چهره مردم دیده می شود سیاست های اشتباه دولتی و فاصله طبقاتی که دولت ایران در پیش گرفته است مردم را در فقر و فلاکت گرفتار کرده است، چهل سال است که مردم ایران زیر سایه حاکمیتی سیاه با تمام وجودشان درد و رنج ناشی از فقر را حس می کنند، فقر در ایران یکی از پدیده های وحشت آفرینی شده که در کنار سایر پدیده های شوم و سیاه جامعه ایران را به سمت فروپاشی سوق میدهد، به عبارتی چرخه زندگی مردم زیر فشارهای اقتصادی در حال له شدن و از هم گسیختگی کامل است. وضعیت اقتصادی دردناک مردم محصول بالافصل ماهیت عقب مانده و ارتجاعی این رژیم پوسیده می باشد، و ماهیت رژیم حاکم در ایران یک ماهیت ضد بشری است یعنی هیچ ارزشی برای انسان و زندگی مردم قائل نیستند به همین دلیل است که نزدیک چهل ساله که اوضاع اقتصادی مردم به این نقطه سیاه رسیده است.امیدواریم که روزی بیاید که این حاکمیت ضدبشری و نادرست در ایران پایان یابد و مردم از این همه ظلم و فقر و فلاکت رهایی یابند

زینب ١١ سالە بە دلیل فقر بە زندگی خود پایان داد

هەنگاو: بر پایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، طی روزهای گذشتە یک دختر ١١ سالە در شهرستان هلیلان استان ایلام بە زندگی خود پایان داد

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، اواسط فروردین ماه، یک دختر ١١ سالە اهل دهستان زردلان از توابع شهرستان هلیلان استان ایلام خود را حلق آویز و بە زندگی خود پایان دادە است.
یک منح مطلع از هلیلان هویت این دختر ١١ سالە را ”زینب جهانگیری“ اعلام کردە کە متولد فروردین ١٣٨٧ بودە و چند روز قبل از آنکە وارد ١٢ سالگی شود بە زندگی خود پایان دادە است.
این منبع در ادامە اعلام کرد کە، زینب بە دلیل فقر و عدم توانایی خانوادە برای خرید لباس عید برای ایشان خودشکی کردە است.
گفتەها حاکی از این می باشد کە پدر این دختر ١١ سالە دارای معلولیت می باشد و نهادهای حکومتی نیز هیچ همکاری ای را بە این خانوادە ارائە ندادەاند.

صدور حکم حبس و شلاق برای یک فعال مدنی اهل مریوان

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، طی روزهای گذشتە، ”وریا دل انگیز“ فعال مدنی اهل مریوان از سوی شعبە ١٠١ دادگاه کیفری ٢ مریوان بە تحمل چهار ماه حبس و ٢٤ ضربە شلاق
.محکوم گردید.
این حکم بە اتهام ”اخلال در نظم عمومی“ برای وی صادر شدە است. وی اواخر اسفند ماه نیز بە همین شعبە دادگاه احضار شدە بود.
وریا دل انگیز از فعالین مدنی مریوان می باشد کە در سال ٩٦ نیز بە اتهام شرکت در مراسمات جشن و شادی مردم مریوان پس از برگزاری همەپرسی اقلیم کردستان بازداشت و پس از یک ماه با وثیقە آزاد شدە بود

۱۳۹۹ فروردین ۲۴, یکشنبه

شماری از زندانیان سیاسی در زندان مرکزی ارومیه به کرونا مبتلا شدند

شیوع و گسترش ویروس کرونا در زندان‌های ایران شماری از زندانیان سیاسی در زندان مرکزی ارومیه به بیماری کرونا مبتلا شده‌اند.

همزمان با شیوع کرونا در زندان‌های ایران و علیرغم هشدارهای سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان عفو بین‌الملل، در رابطه با خطر جانی که زندانیان را تهدید می کند، مقامات ایران همچنان از آزادی بسیاری از زندانیان به دلیل عدم پرداخت وثیقه خودداری می کنند و این امر منجر به مبتلا شدن تعداد زیادی از زندانیان به ویروس مرگبار کرونا شده است.
وب سایت هه نگاو به نقل از منابع آگاه می گوید: حدود پنجاه زندانی سیاسی در زندان مرکزی ارومیه به این ویروس مبتلا شده‌اند و مقامات زندان با وجود کمبود امکانات بهداشتی و همچنین نامناسب بودن شرایط نگهداری این زندانیان، این افراد را در بندهای زندان محبوس کرده و از انتقال آنها به مراکز درمانی یا قرنطینه خارج از زندان خوداری کرده‌اند.
گزارش‌ها حاکی از آن است “یازده تن از زندانیان در بند ۱۵، همچنین دوازده نفر دیگر در بندهای ۳ و ۴ زندان مرکزی ارومیه به کرونا مبتلا شده‌اند.شایان ذکر است با شیوع ویروس کرونا و سرایت آن در زندان های ایران و به دلیل عدم اعطای مرخصی به بسیاری از زندانیان، در برخی از زندان‌های کشور شورش و ناآرامی روی داد.

مصطفی سلیمی زندانی سیاسی کرد اعدام شد

حکم اعدام «مصطفی سلیمی» زندانی سیاسی کرد کە در جریان شورش زندان سقز از زندان فرار کردە و دوبارە دستگیر شدە بود، در زندان مرکزی سقز اجرا شد.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، حکم اعدام «مصطفی سلیمی» بامداد روز شنبە ٢٣ فروردین ۱۳۹۹، در زندان مرکزی سقز بە اجرا در آمد.

«مصطفی سلیمی»، ۵۳ ساله، زندانی سیاسی کرد، پس از فرار از زندان سقز چند روز پیش از سوی حکومت اقلیم کردستان بازداشت و به ایران تحویل داده شده بود.«مصطفی سلیمی» در جریان شورش زندان سقز در روز جمعە ٨ فروردین ۱۳۹۹، همراه با ٧٠ زندانی دیگر از زندان سقز فرار کرد و پس از ١٠ روز، هجدهم فروردین ماه از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شد.گفتنی ست، محمد جباری دادستان سنندج از وی بە عنوان طراح اصلی فرار زندانیان سقز نام بردە است.
«مصطفی سلیمی» متولد چهارم تیرماه ۱۳۴۶، پیمانکار شرکت گاز بوده و به حکم قاضی «گودینی» در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است. “او اهل روستای «ایلو» منطقه «تیلکو» از توابع شهرستان «سقز» است که در سال ۱۳۸۰ به عضویت یکی از احزاب اپوزیسیون کُرد درآمد و تا حدود سه سال با این حزب همکاری کرد.”
گفته شده “این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در اواخر سال ۱۳۸۲، به همکاری خود با حزب پایان داده و به دنبال آن در منزل یکی از اقوام خود در شهر نهاوند واقع در استان همدان ساکن شد. نیروهای امنیتی در همان زمان اقدام به بازداشت وی کرده و پس از انتقال به اداره‌های اطلاعات و دادگاه‌های سنندج و سقز، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق محاربه به اعدام محکوم شد.”

عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت سجاد ایمان نژاد در زندان اوین

خبرگزاری هرانا – سجاد ایمان نژاد، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و متهم سیاسی محبوس در زندان اوین، علیرغم وضعیت نامساعد جسمانی از رس...