خبرگزاری هرانا – سازمان عفو بین الملل در گزارشی وضعیت فعالان زنان و تاثیر حجاب اجباری در جمهوری اسلامی ایران را بررسی کرده و با ذکر مواردی از سبک زندگی زنان و دختران، آن را نه “مدینه ضاله تخیلی” بلکه واقعیت روزمره زندگی دانسته است. در این گزارش ضمن اشاره به بازداشت معترضین به حجاب اجباری در ایران، آمده است که قوانین حجاب اجباری تبعیض علیه زنان است و به “اراذل و اوباش” اجازه می دهد ارزش های اسلامی را به زنان تحمیل کنند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، سازمان عفو بینالملل اعلام کرد: “قانون حجاب اجباری در ایران تبعیض علیه زنان است و بدن آنها را کنترل میکند. زنان باید حق انتخاب آنچه را که میخواهند بپوشند داشته باشند، بدون اینکه بازداشت، شکنجه و زندان شوند”.
عفو بینالملل با اشاره به گشتهای ارشاد گفته است که به این ترتیب چهل میلیون زن تحت نظارت درآمدهاند. به گفته این نهاد، تنها دولت نیست که بر زنان نظارت میکنند بلکه قوانین حجاب اجباری به اراذل و اوباش اجازه میدهد که ارزشهای اسلامی را به زنان تحمیل و آنان را اذیت و آزار دهند.
این گزارش همچنین به مقاومت زنان در سالهای اخیر اشاره کرده که با برداشتن روسری در معابر عمومی آرام و ساکت آن را در دست نگه میدارند و حکومت هم آنها را دستگیر و زندانی میکند.
در این گزارش آمده یاسمن آریانی، منیره عربشاهی، مژگان کشاورز پیش از دستگیری ویدئویی منتشر کرده بودند که در مترو بدون روسری در روز زن به زنان گل میدادند.
عفو بینالملل همچنین به نسرین ستوده ، ویدا موحد، رضا خندان و فرهاد میثمی اشاره کرده است.
لازم به ذکر است که ویدا موحد، از معترضان به حجاب اجباری شب ۵ خردادماه از زندان شهر ری آزاد شد.
گرگیعان یا قرقیعان نام یک آیین سنتی رایج بین عربهای خوزستان، استان هرمزگان، عراق، بحرین، کویت، و شرق عربستان (احساء و قطیف) و امارات است .در شب پانزدهم ماه رمضان و در شب میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام، بچههای کوچک عرب خوزستان پس از افطار، لباسهای محلی خود را پوشیده، پسران دشداشهپوشیده و دختران چادر عربی بر سر میکنند و با شور و شعف به کوچه پسکوچههای شهرها و روستاهای عربنشین میروند و برای جمعآوری عیدی و شیرینی ماه رمضان به درب خانهها میروند.
اجرای مراسم گرگیعان همچون نام آن با سرودخوانیهای مختلفی در بین عربهای مسلمان همراه است؛ برای نمونه کودکان کویتی با شعار «قرقیعان و قرقیعان بین اقصیر و رمضان»
(قرقیعان و قرقیعان بین شعبان و رمضان)
و کودکان اماراتی با شعارهای «انطونه حقالله یرضی علیکمالله» (حق خداوند را بدهید خداوند از شما راضی باشد)
کودکان عرب خوزستانی پشت در خانهها شعر میخوانند:
«ماجینه یا ما جینه حل الکیس و انطینا» (آمدیم و آمدیم – در کیسه را باز کن و به ما عیدی و شیرینی بده) و اگر اهالی خانه در پشتبام باشند کودکان خطاب به آنها میگویند:
«یا اهل سطوح تنطونه لو نروح» (ای افرادی که بالای پشتبام ایستادهاید، به ما عیدی میدهید یا برویم؟).
ممکن است کودکانی که دستجمعی برای گرفتن عیدی به کوچهها میروند، دو گروه شوند و گروه نخست بگوید: «گرگیعان و گرگیعان» و گروه دوم جواب دهد: «الله یعطیکم رضعان»
(خدا به شما بچه دهد) یا اینکه «گرگیعان و گرگیعان؛ الله ایخلی اولیدکم»
(خدا پسرکوچولویتان را نگه دارد)
این دو گروه ممکن است به دو گروه دختر و پسر نیز تقسیم شود. در این مراسم، اهالی خانهها به بچهها که هر یک سبدی را در دست دارند، عیدی و شیرینی میدهند
دوشنبه ۶ خرداد ۹۸، جمعی از مردم شهر زاهدان با تجمع در مقابل فرمانداری خواستار پاسخگویی ماموران نسبت به کشته شدن جوان زاهدانی به نام “موسی شه بخش” شدند.
موسی شه بخش روز شنبه ۴ خرداد به علت نداشتن گواهینامه و عدم توجه به ایست ماموران مورد شلیک ماموران قرارگرفت که با اصابت گلوله به قلبش کشته شد.
یک شاهد عینی شرکت کننده در تجمع گزارش داد: “بیش از ۷۰ نفر به طور مدنی و مسالمت آمیز در این تجمع شرکت کرده بودند اما ماموران حمله کرده و تقریبا ۳۰ نفر را بازداشت کرده در دو ماشین نیروی انتظامی گذاشته و تجمع را پراکنده کردند”
وی افزود: “تجمع کنندگان از ماموران می پرسیدند که چرا هر روز به سمت مردم شلیک میکنند و باعث کشته شدن جوانان و یتیم شدن فرزندانشان می شوند.”
تا لحظه تنظیم این خبر، اطلاعی از هویت بازداشت شدگان به دست نیامده است.
گفتنی است هفته گذشته موهبتی استاندار سیستان و بلوچستان خبر برخورد با سوختبران بدون مجوز را اعلام کرد و پس از آن مسیرهای مرزی بر روی سوختبران بسته شدند که باعث نارضایتی گسترده در بین مردم بلوچ شده است. کمپین فعالین بلوچ ۶ خرداد
جایزه بینالمللی حقوق بشر در کاخ دادگستری بلژیک در پایتخت این کشور به نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین اهدا شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز جمعه ۳ خرداد ۱۳۹۸ برابر با ۲۴ ماه مه ۲۰۱۹، کانون وکلای بروکسل، در حضور اعضای کانون وکلای این شهر، چند تن از مقامات بلژیکی و شماری از ایرانیان حاضر در سالن کاخ دادگستری بلژیک، بزرگترین جایزه حقوق بشر کانون وکلای بروکسل را در حالی به نسرین ستوده اعطا کرد که این وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در بند زنان زندان اوین محبوس است.
شماری از ایرانیان مقیم بلژیک نیز برای حمایت از نسرین ستوده و سایر زندانیان سیاسی در سالن حاضر شدهبودند.
خانم ستوده در مجموع به ۳۸ سال زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شدهاست.
تا کنون شمار زیادی از شهروندان ایرانی و غیرایرانی از سراسر جهان؛ نهادهای حقوق بشری و سازمانهای بین المللی به محکومیت سنگین خانم ستوده اعتراض کردهاند.
عفو بینالملل پیشتر بازداشت نسرین ستوده مدافع حقوق بشر را ظالمانه خوانده و در تازهترین بیانیهاشخواستار فشار اروپا برای آزادی نسرین ستوده شدهاست.
میشل فورژه از کار حرفهای و شجاعانه نسرین ستوده سخن میگوید:
نمایشگر ویدیو
00:00
00:45
شهردار پاریس پیش از این با صدور بیانیهای از اعطای شهروندی افتخاری پاریس به نسرین ستوده وکیل دادگستری زندانی در ایران، به علت نقشاش در دفاع از حقوق بشر در ایران خبر داده و روز دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸ با بیان اینکه استقامت نسرین ستوده در دفاع از آزادی های اساسی و حقوق زنان برای همه الهام بخش است، اعطای شهروندی افتخاری به خانم ستوده را دفاع از فعالیت های او و پیامی برای آزادی او از زندان ذکر کرد.
براثر شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی سپاه پاسداران بهسوی گروهی از کولبر در مناطق مرزی اشنویه سه کولبر براثر اصابت گلوله مجروح شدند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، طی روزهای پنجشنبه دوم و جمعه سوم خرداد ۱۳۹۷، براثر شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی سپاه پاسداران در ارتفاعات مرزی اشنویه سه کولبر مجروح شدند.
بر اساس این گزارش امروز جمعه سوم خرداد ۱۳۹۷، محمدصادق قادری به همراه گروهی دیگر از کولبران در ارتفاعات مرزی ودر حوالی روستای هق از توابع بخش نالوس شهرستان اشنویه براثر شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی سپاه پاسداران از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. گفتهشده است که تیراندازی نیروهای مزربانی بدون اخطار قبلی به سوی کولبران صورت گرفته است.
به گفته منابع محلی این کولبر ۲۷ ساله جهت مداوا به بیمارستانی در ارومیه منتقلشده است.
همچنین روز پنج شنبه و در حادثهای دیگر براثر شلیک نیروهای مزربانی دو کولبر به نامهای نجمالدین اسپناک از اهالی روستای صوفیان و عبدالقادر جسوری، از اهالی روستای نلوس مورد اصابت قرارگرفته و مجروح شدند.
به گفته منابع محلی، این کولبران نیز جهت مداوا به بیمارستان منتقلشدهاند.
گزارششده است در تیراندازی روز پنج شنبه نیروهای مرزبانی چندین رأس اسب بارکش نیز تلفشدهاند.
از آغاز سال ۹۸ تاکنون دستکم ۱۰ کولبر در مناطق مرزی براثر شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی، سرما، غرق شدن در رودخانه و سقوط از ارتفاع جانشان را ازدستدادهاند.
کولبر به افرادی اطلاق میشود که به دلیل فقدان اشتغال و مشکلات گسترده اقتصادی در مناطق مرزی از روی ناچاری و با دریافت دستمزدی ناچیز اقدام به حمل کالا از ایران به عراق و برعکس از نقاط «غیررسمی گمرکی» میکنند.
سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی در نوار مرزی ایران با عراق و ترکیه محل اصلی فعالیت کولبرها است.
دستکم ۳۰ زن و مرد در شهر گرگان در استان گلستان به خاطر حضور با «پوشش نامناسب» در یک کلاس یوگا بازداشت شدند.
خبرگزاری تسنیم به نقل از مسعود سلیمانی معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادسرای عمومی و انقلاب مرکز گلستان، نوشت این افراد «با پوشش نامناسب که به بهانه آموزش یوگا در یک منزل مسکونی در گرگان» جمع شده بودند، بازداشت شدهاند.
به گفته سلیمانی فردی از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام آگهی آموزش یوگا منتشر کرده بود، اما «مجوز باشگاه نداشت و کلاسهای آموزش یوگا را در یک منزل مسکونی در گرگان» برگزار میکرد، ضمن اینکه «زنان و مردان در این منزل با پوشش نامناسب حاضر میشدند و رفتارهای نابهنجاری داشتند.»
به نظر میرسد منظور این مقام قضایی لباسهای راحتی است که برای انجام یوگا پوشیده میشود.
مسعود سلیمانی از “نبود نظارت” بر شبکههای اجتماعی مجازی انتقاد کرده است.
خبر بازداشت زنان و مردان یوگاکار کمی پس از آن منتشر میشود که حسابهای اینستاگرام چند خواننده و نوازنده موسیقی خیابانی در ایران بسته و پیغامی درباره “دستور مقام قضایی” روی آنها منتشر شد.
مدیرکل بهزیستی قزوین گفت: با توجه بررسی های صورت گرفته، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل شناسایی شده در استان قزوین،
۱۵۵ نفر می باشد که از این تعداد ۵۸ درصد پسر و ۴۲ درصد دختر بوده و ۷۹ درصد از کودکان مذکور در شهر و ۲۱ درصد در روستا ساکن میباشند.
علیرضا وارثی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قزوین اظهار داشت: کودکان بازمانده از تحصیل گروه سنی 6 تا 18 سال را شامل میشوند که در چرخه آموزشی کشور حضور ندارند.
وی بیان کرد: در واقع کودکان بازمانده از تحصیل واقعیتی خاموش هستند که با نداشتن هویت انسانی و حق تحصیل تا چندی پیش به فراموشی کامل سپرده شدهاند.
مدیرکل بهزیستی قزوین گفت: با عنایت به اینکه منع تحصیل کودکان از موارد کودک آزاری از نوع مسامحه و غفلت می باشد، اگر محرومیت از تحصیل از سوی خانواده باشد و والدینی فرزندشان را به مدرسه نفرستند، تیم اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی مراتب را به قوه قضائیه اطلاع داده و موضوع پیگیری می شود.
وی تاکید کرد: با توجه بررسی های صورت گرفته، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل شناسایی شده در استان قزوین، 155 نفر می باشد که از این تعداد 58 درصد پسر و 42 درصد دختر بوده و 79 درصد از کودکان مذکور در شهر و 21 درصد در روستا ساکن میباشند.
وارثی ادامه داد: با توجه به این که بیش از 50 درصد این کودکان در استان قزوین در سنین 14تا 17(سنین نوجوانی) بوده و 48 درصد در سنین زیر 14 سال می باشند، بی تردید از عواقب دور ماندن کودکان از آموزش و فضاهای آموزشی ابتلا به معضلات و آسیبهای اجتماعی می باشد.
وی تاکید کرد: بروز آسیبهایی چون اعتیاد، کودکان کار، مورد سوء استفاده قرار گرفتن از سوی باندهای متخلف با مدیریت و سرکردگی افراد فرصت طلب، تنها بخشی از عواقب بازماندگی کودکان از تحصیل و دور ماندن آنها از مدرسه است.
مدیرکل بهزیستی قزوین گفت: در حال حاضر مشکلات اقتصادی(56 درصد) و کار کودک(23 درصد) جزء عوامل اصلی بازماندگی کودکان از تحصیل در استان قزوین به شمار میرود و نداشتن شناسنامه، ازدواج در سن پایین، مهاجرت و عدم دسترسی به مدرسه(در مجموع 21 درصد) از جمله دلایل دیگر بازماندگی تحصیلی کودکان میباشد.
وی بیان کرد: بهزیستی استان تلاش میکند تا اقدامات مثبتی را با مداخله به هنگام برای مرتفع کردن این مسائل و بازگرداندن کودکان به فضاهای آموزشی انجام دهد.
وارثی افزود: طی بررسی های صورت گرفته و اطلاعات جمع آوری شده از والدین کودکان مشخص شد، شغل 51 درصد از سرپرست کودکان کارگر و 33 درصد سرپرست ها بیکار می باشند و 16 درصد از سرپرستان کودکان دارای سایر مشاغل(مانند: کشاورز، دامدار، نانوا و کاذب) هستند.
وی گفت: همچنین تحصیلات والدین کودکان نامبرده 42 درصد ابتدایی، 3 درصد دیپلم و 55 درصد بی سواد می باشند و 36 درصد از کودکان فاقد سرپرست موثر(زندانی بودن، متواری بودن و اعتیاد والدین) بوده و مابقی کودکان (64 درصد) دارای سرپرست می باشند.
مدیرکل بهزیستی قزوین بیان کرد: اداره کل بهزیستی استان با اجرای طرحی مستمر به شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل اقدام نموده و همه کودکانی که در این طرح شناسایی میشوند تحت حمایتهای تحصیلی ویژه این سازمان قرار میگیرند و در این راستا خدمات لازم را دریافت میکنند تا از آسیب ها و معضلات اجتماعی در امان بمانند. طرح شناسایی و بازگرداندن کودکان به محیطهای آموزشی مدارس، با جدیت دنبال میشود.
وی تاکید کرد: نابرابری های اجتماعی و فرهنگی منجر به افزایش آسیب های اجتماعی میشود و گروههای حساس از جمله کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وارثی گفت: استفاده حداکثری از ظرفیت گروههای فعال مردمی در حل معضلات اجتماعی به ویژه معضل بازماندگی کودکان از تحصیل، امری ضروری است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و اداره کل بهزیستی استان آمادگی دارد تا با همکاری و اجرای برنامه های مشترک با سایر خیریه ها و نهادهای مردمی در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان اقدام کند.
وی تاکید کرد: کمک گرفتن از ظرفیت خوب موسسات خیریه مردمی و سازمانهای مردم نهاد و اجتماعی کردن حل معضلات اجتماعی از جمله مواردی است که نقش مهمی را در بازگرداندن کودکان به فضای مدرسه ایفا میکند و امیدواریم بتوانیم با استمرار طرحهای حمایتی، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را در سراسر کشور کاهش دهیم.
روز یکشنبه 29 اردیبهشت ماه، بار دیگر خانواده و بستگان بازداشت شدگان روز جهانی کارگر مقابل مجلس رژیم در تهران تجمع کردند. برپایه گزارش منتشره، معترضان با در دست داشتن عکسهایی از “ناهید خداجو، نسرین جوادی و فرهاد شیخی”نسبت به تداوم بازداشت عزیزان دربند خوداعتراض کردند. به دنبال این
تجمع خانواده های ناهید خداجو و نسرین جوادی توانستند به داخل مجلس رفته و از طریق دفتر نماینده فسا، به رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس مراجعه کنند. آنها در دیدار با این کارگزار رژیم به ادامه بازداشت غیرقانونی هشت نفر از دستگیرشدگان روز جهانی کارگر اعتراض کردند و نگرانی خانواده ها را از بیخبری از عزیزان در بندشان اعلام کردند
به گزارش ایلنا، رسیدگی به این پرونده از ۷ دی سال گذشته و با شکایت مرد جوانی به کلانتری ۱۳۰ نازیآباد آغاز شد. در نخستین تحقیقات مرد جوان گفت: من و همسرم مثل همیشه به محل کار رفته بودیم و دختر ۸ سالهام در خانه تنها بود. در زمان نبود ما مرد ناشناسی زنگ خانه را به صدا درآورده و مدعی شده پولی را که از من قرض گرفته بود پس آورده و با این بهانه از دخترم خواسته در خانه را برایش باز کند
تا هم پول را تحویل بگیرد و هم رسیدی برای تحویل پول از او بگیرد. دختر ۸ سالهام هم بیخبر از همه جا در را برای او باز میکند. اما مرد جوان پس از ورود به خانه او را مورد آزار و اذیت قرار داده و علاوه بر آن مقداری پول نیز از خانه به سرقت برده است.
با شکایت مرد جوان، بلافاصله به دستور بازپرس جنایی تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. در ادامه شکایتهای مشابه دیگری نیز به دست پلیس رسید. در نهایت پس از بازبینی دوربینهای مداربسته خانههایی که فرزندان آنها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند و چهرهنگاری متهم و تطبیق چهره بهدست آمده با آلبوم متهمان اداره آگاهی، موفق به شناسایی متهم شدند.
امیر مرد ۳۲ ساله ساعت ۱۰ شب چهارشنبه ۱۲ دی در مخفیگاهش بازداشت شد. متهم ۳۲ ساله در تحقیقات به آزار و اذیت ۲۰ پسر و دختر و زن اعتراف کرد و در رابطه با شگردش گفت: زنگ خانهها را میزدم و اگر بچهها آیفون را جواب میدادند از آنها سراغ خانوادهشان را میگرفتم، وقتی میگفتند که در خانه تنها هستند به بهانه اینکه برای پدرشان پول آوردهام از آنها میخواستم در را برایم باز کنند تا پول را تحویلشان دهم. وقتی وارد خانه میشدم، با تهدید چاقو دست و پای آنها را با طناب یا روسری داخل خانه میبستم و در اتاق خواب یا حمام زندانیشان میکردم و آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و بعد از آن پول و طلاها را سرقت میکردم. در روز زنگ صدها خانه را میزدم تا یک بچه تنها در خانه پیدا کنم.
وی درباره انگیزه خود از این جنایتهای سیاه گفت: ۱۵ سالم بود که به خاطر شکستن شیشه یک خانه به کانون اصلاح و تربیت رفتم. آخرین بار هم سه ماه قبل از زندان آزاد شدم. من معتادم و شیشه میکشم هر بار که شیشه میکشیدم صدای یک نفر را میشنیدم که به من میگفت بروم دزدی.
با اعتراف امیر، تحقیقات ادامه یافت و در نهایت ۲۰ شاکی این پرونده شناسایی شدند. از آنجایی که طبق تحقیقات صورت گرفته و اظهارات متهم، تعداد قربانیان او بیش از ۲۰ نفر بودند اما خانوادههای دیگری شکایت نکرده بودند، بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران به خاطر تعدد جرایم متهم، کیفرخواست امیر را به اتهام مفسد فیالارض صادر کرد. پرونده متهم با اتهام افساد فیالارض به دادگاه انقلاب ارجاع شد. اما از جنبه آدمربایی، سرقت و ضرب و جرح پرونده در شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران در حال رسیدگی است
مجتبی خالدی در باره حادثه واگونی سرویس مدرسه دانش آموزان گفت: ساعت ۷ صبح امروز در جزیره کیش یک دستگاه مینیبوس در حال حرکت به دلایلی واژگون شد. وی با بیان اینکه این مینیبوس سرویس مدرسه و حامل تعدادی دانشآموز بود افزود: پس از تماس با سامانه ۱۱۵ اورژانس کشور و اعلام این حادثه بلافاصله سه دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند و به سرعت عملیات پیشبیمارستانی را آغاز کردند.
خالدی افزود: پس از انجام بررسیهای لازم توسط تکنسینهای اورژانس مشخص شد راننده مینیبوس و ۸دانشآموز دچار مصدومیتهایی شدند که پس از انجام اقدامات اولیه به مرکز درمانی منتقل شدند.
سخنگوی سازمان اورژانس کشور در ادامه نیز با اشاره به حادثه دیگری که طی آن چهار دانشآموز مصدوم شدند گفت: حوالی ساعت ۱۲ و ۵۳ دقیقه امروز حادثه تصادفی بین دو دستگاه پراید و سمند در شهر بابک کرمان اتفاق افتاد.
خالدی با بیان اینکه خودرو پراید چهار سرنشین دانشآموز داشت ادامه داد: پس از وقوع این حادثه افراد حاضر در محل با سامانه ۱۱۵ اورژانس کشور تماس گرفتند و نیروهای امدادی در کوتاهترین زمان در محل حادثه حاضر شدند.
به گفته وی، پس از بررسیهای اولیه توسط تکنسینها مشخص شد که هر چهار دانشآموز که سرنشین خودرو پراید بودند طی این حادثه مصدوم و برای ادامه روند درمان به مرکز درمانی منتقل شدند.
مریم و ملیکا دو دختر ۵ و ۶ ساله انواع مخدرها را میشناختند، مثلاً میدانستند مادرشان وقتی شیشه میکشد چهرهاش چطور میشود اما غذاها و میوهها را اصلاً نمیشناختند. به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: ملیکا و مریم تازه ترک کردهاند. ملیکا شش ساله و مریم پنج ساله است. به تریاک، متادون و شیشه معتاد بودند. روی تخت بیمارستان میبینمشان. تازه اندکی درد خماری فروکش کرده. رنگ و رویشان هنوز پریده است. دو دختر بچه لباس صورتی رنگ بیمارستان به تن دارند.
روی تختها چند عروسک رها شده اما حس و حال بازی ندارند. چند استیکر خرس هم هست که بالای تخت چسبیده. چند دقیقه کنارشان مینشینم و چند کلمهای باهم حرف میزنیم.
میپرسم بچهها بدن دردتان بهتر شده؟ ملیکا سرش را با بیحالی این سو و آن سو تکان میدهد. لبخند کمرنگی روی لب دارد: «آره خاله یک کمی.» پاهایش را نشانم میدهد، یعنی خیلی درد داشته.
اعتیاد کودکان برایم غریبه نیست اما کلمات کجا و آن چه به چشم میبینی کجا. این همه معصومیت، این همه زیبایی، چشمهای درشت، لبخندهای معصومانه، دستان کوچک، درد، خماری، مواد، کودکی… کنار هم گذاشتنشان هم حال آدم را دگرگون میکند. بچهها چند روزی هست در بخش روان یکی از بیمارستانهای تهران بستریاند. هم اتاقی بچهها دختری نوجوان است مبتلا به افسردگی شدید. بخش اعصاب و روان کودکان به اندازه کافی غم دارد، چه برسد به ملاقات دو دختر بچه معتاد. اینجا آسانسور هم غل و زنجیر دارد و تنها جا برای هواخوری راهروهای دلگیر است.
مریم افرافراز، عضو داوطلب جمعیت امام علی (ع) همراهیشان میکند. او و دیگر اعضای داوطلب این جمعیت در حاشیه بومهن دو دختربچه و مادرشان را در حال گدایی دیده و تا اینجا همراهیشان کردهاند. یاد رؤیا میافتم، نوزادی که از درد خماری مرد و دو سال قبل داوطلبان جمعیت امام علی برایش مراسم سوگواری گرفتند با شمعهای سیاه و عکس قاب گرفته او و صورتی که در کودکی پیر شده بود.
داوطلبان جمعیت تلاش میکنند قصه تلخ رؤیا دوباره تکرار نشود. برای ملیکا و مریم، برای نوزادی که مادر این دو دختر در شکم دارد و… طبق آمارهای غیر رسمی گفته میشود روزانه سه تا چهار نوزاد معتاد در تهران متولد میشود.
مریم برایم توضیح میدهد که چطور بومهن از توابع شهرستان پردیس در ۵۰ کیلومتری تهران فراموش شده و کودکان در فقر و اعتیاد پیر میشوند. متعجب است که چرا کسی این همه آسیب اجتماعی را در این شهر کوچک نمیبیند. از کودکان بیشناسنامه و کودکان معتاد گرفته تا ازدواج اجباری کودکان و… ملیکا و مریم در یکی از محلات حاشیهای بومهن متولد شدهاند. مثل محلهای که علی، نوزاد معتاد را در آن پیدا کردند. بچه از شدت درد و خماری ناله میکرد که به دادش رسیدند. علی درمان شد و حالا سه سال و نیمه است و در بهزیستی زندگی میکند اما میثم، ملیکا و مریمهای دیگری در همین حاشیهها یا در خطر اعتیادند یا از خماری به خود میپیچند.
حالا بچهها در اتاق کوچک بیمارستان راه میروند در حالیکه دمپاییهای بزرگشان یکسره از پا درمیآید و سکندری میخورند. میخندند، سر به سر هم میگذارند و لحظههای شادی را تجربه میکنند.
«اردیبهشت ۹۷ بچهها را در حال گدایی دیدیم. روی دوربرگردان اتوبان نشسته بودند. وقتی سر صحبت را باز کردم، فهمیدم معتادند. بعد مادر بچهها را پیدا کردیم تا این که به پرونده مددکاریاش رسیدیم و متوجه شدیم باردار است و همچنان شیشه، تریاک، هروئین، شیره و کراک مصرف میکند.
مریم و ملیکا دو دختر ۵ و ۶ ساله انواع مخدرها را میشناختند، مثلاً میدانستند مادرشان وقتی شیشه میکشد چهرهاش چطور میشود اما غذاها و میوهها را اصلاً نمیشناختند. مادرشان به ما گفت بچهها معتاد به دنیا آمدهاند اما یک سال قبل آنها را با خودش به کمپ برده و ترک داده. ادعا میکرد الان بچهها اعتیاد ندارند. ما به حرفهایش اعتماد نکردیم و بچهها را بردیم آزمایش تا این که اعتیادشان به تریاک و متادون مشخص شد. سهیلا گدایی میکرد و بچهها را هم با خودش میبرد. پدر خانواده هم مدعی بود بچهها و همسرش را ترک داده. یک بار دیگر دستهجمعی رفتیم خانهشان و تلاش کردیم به ما اعتماد کنند. این پروسه زمانبر بود و میدیدیم بچهها زیر بار اعتیاد چطور آب میشوند. اعتراض که میکردیم پدر میگفت اصلاً بچهها بمیرند هم برایش مهم نیست.
این حرفها واقعاً دردناک بود؛ بویژه این که جلوی بچهها گفته میشد. دوباره به بهزیستی اطلاع دادیم. متأسفانه دفعه اول نتوانستیم بچهها را نجات دهیم و بهزیستی هم نتوانست کاری کند. این مدت به گوش خانواده رسیده بود که چه قصدی داریم برای همین هم مدتی متواری شدند. بعد از چند وقت که برگشتند دوباره پیگیر شدیم. بچهها هر هفته به کلاس نقاشی جمعیت میآمدند اگر هم نمیآمدند ما پیگیرشان بودیم تا اینکه بردیمشان دکتر.
یک بار بچهها از خانه فرار کردند و به دفتر ما آمدند. موقع برگشتن جیغ میزدند که نمیخواهند دوباره به خانه برگردند و گدایی کنند. یکی از بچهها به بغل من چسبیده بود و جدا نمیشد. ما نگران نوزاد توی راه هم بودیم. پدرشان بارها گفته بود این بار دختر نمیخواهد و ما میترسیدیم بچه را بفروشد. حواسمان به بچهها هم بود. مادرشان منکر گدایی میشد اما بچهها میگفتند مادرشان دروغ میگوید و هر شب ما را میبرد دوربرگردان گدایی. آنها پناهی جز ما نداشتند. ما دوباره بچهها را بردیم آزمایش و این بار بجز متادون و تریاک، شیشه یا همانمتامفتامین هم تشخیص داده شد تا این که در نهایت اورژانس اجتماعی مداخله کرد و بچهها راهی بیمارستان شدند.»
مریم که شب و روزش را با بچهها گذرانده از لحظههای دردناک ترک اعتیادشان میگوید: «نمیتوانم روزی را که این دو بچه به بیمارستان آمدند برایتان توصیف کنم، هر دو بچه در شوک کامل بودند. نمیتوانستند حرف بزنند. حالا بماند داستانهایی که برای بستری کردنشان داشتیم. درد شروع شده بود و ما معطل بستری کردن مانده بودیم. درگیر مسائل اداری بودیم. چون هنوز بخشنامه مشخصی درباره کودکان معتاد وجود ندارد. نامه دادستان را داشتیم و مددکاران اورژانس و بهزیستی هم کنارمان بودند. شب بچهها دیگر درد شدید داشتند.
شب دوم من و یکی دیگر از بچههای داوطلب پیش بچهها بودیم. ترک اعتیاد بچهها درست مثل بزرگسالان است، بدون داروی خاصی. بچهها تا صبح از درد داد میزدند و بیقراری شدیدی داشتند. یکی از بچهها تا صبح از درد خماری سرش را به دیوار میکوبید. من سر بچهها را میگرفتم اما بچه سرش میخورد به میلههای تخت. چشمهایشان قرمز بود و نگاهشان خالی. بیست روزی در بیمارستان بستری بودند. بعد از ترک اصلاً متفاوت شدند. نقاشی میکشیدند، پرخاش نمیکردند… بچهها الان بهزیستی هستند اما متأسفانه نتوانستیم برای نوزاد توی شکم مادر کاری کنیم. با این که با نهادهای مختلف در این باره تماس گرفتیم. باز هم فرار کردند و ما نتوانستیم ردشان را بگیریم. میخواستیم هر سه را نجات دهیم اما موفق به نجات دوتا شدیم.»
مریم این روزها به ملیکا و مریم فکر میکند و این که این روزها در بهزیستی چه کار میکنند؟ راستی ارشیا، یاسین، بهنام و علی… این روزها چه میکنند؟ آنها چند سال دیگر زندگی بهتری خواهند داشت؟ به آرزوهایشان خواهند رسید؟ به مرگ تلخ رؤیا فکر میکنم. آیا رویاهای دیگری قربانی خواهند شد؟ چند ملیکا و مریم دیگر نجات خواهند یافت؟»
سالهاست که زنان در ایران با محدودیت مواجه هستند. از حجاب گرفته تا برخی فعالیتهای اجتماعی از ورزش با پوششی آزاد در پارکها و فضاهای عمومی جامعه تا رقص، یا حتی ورود به ورزشگاهها هم برای تماشای بعضی مسابقات ورزشی از محدودیتهای ایجاد شده برای زنان است.
از طرف دیگر قوانین حاکم بر کشور نیز بیشتر مرد سالارانه هستند.
این قضایا را اگر با فرهنگ بومی برخی مناطق کشور خلط کنیم وضعیت زنان اسفبارتر هم میشود.”
اینها بخشهایی از صحبتهای یکی از شهروندان اهل کردستان است.
این شهروند میگوید: «در برخی مناطق کشور خصوصا شهرهای مرزی، زنان در ارتباط با موضوعات خانوادگی و ناموسی مورد ضرب و جرح قرار میگیرند، گاهی به قتل میرسانند یا به ناچار دست به خودکشی میزنند».
“آمار قتل زنان در مناطقی که تعصبات فرهنگی و مذهبی دارند، بیشتر است.”
این شهروند اضافه کرد: «از دیرباز این وقایع وجود داشته، اما با وجود این، قوانین زن ستیز در کشور نیز خودش باعث افزایش آمار قتلهای ناموسی و خودکشی زنان میشود».
“از طرف دیگه رسانههای اجتماعی و خبرگزاریها نیز با پوشش خبرهای مرتبط با این مسئله باعث نشان داده شدن این بخش از معضل اجتماعی و وقایع اسفبار مرتبط با آن شدهاند.”
“فعالان مدنی و مدافعان حقوق زنان در کردستان سعی دارند با آگاهی رسانی در ارتباط با این موضوع افکار عمومی را نسبت به این مسئله آگاه کنند.”
کردپا گزارش کرده که روز پنجشنبه ۲۶ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، در همین خصوص شماری از فعالان مدنی مریوان پس از انتشار اخباری مبنی بر قتل و خودکشی زنان در مریوان تجمع اعتراضی را با شعار ” نه به خشونت علیه زنان” و “نه به قتلهای ناموسی” برگزار کردند.
در این تجمع اعتراضی تعدادی از معترضان از جمله “دیمن فتحی، سمیە روزبە، محمد دانش، کویار خیشکار، هیمن کانی سانانی، مژدە مردوخی و حمید قبادی” توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
با این حال و با وجود فشارهای نیروهای امنیتی شهروندان و فعالین مدنی معترض مریوان در قبرستان «بهشت مصطفی» تجمع اعتراضی خود را برگزار و خشونت علیه زنان را محکوم کردند.
کویار خویشکار، دیمن فتحی، مژدە مردوخی و سمیە روزبە از معترضین بازداشت شده در این تجمع پس از چند ساعت بازجویی آزاد شدند، اما منابع مطلع میگویند که ۴ تن از دستگیر شدگان از جمله محمد دانش و هیمن کانی سانانی و دو نفر دیگر که هویت آنها تا این لحظه مشخص نشده، کماکان در بازداشت بهسر میبرند.
از سوی دیگر جمعی از فعالین کارگری و زنان شهر مریوان در محکومیت قتلهای ناموسی در این شهر بیانیهای منتشر کردند.
متن بیانیه را بخوانید:
ما امروز اینجا جمع شدهایم تا کیفرخواست خود را علیه مناسباتی که هر روز از زنان قربانی میگیرد، فریاد بزنیم و اعلام کنیم که تا رسیدن به جامعهای برابر و عاری از خشونت از پای نخواهیم نشست.
خشونت و نقض حقوق زنان ریشه در مناسبات و مسائل اجتماعی دارد که متأسفانه امروزه و در چند روز اخیر بیشتر و بیشتر شاهد آن هستیم. از جمله برخورد فیزیکی، آزار جنسی، فشار روانی و قتل که همهی این معضلات ریشه در افکار مردسالار و ساختارهای ارتجاعی دارند. محیط کار و آموزش، خانواده و سایر محیط محیطهای اجتماعی همه از مواردی هستند که در آن، زنان بیشتر تحت فشار روانی و فیزیکی قرار میگیرند، که گاهی منجر به خودکشی و یا اعمال قتل از جانب افراد خانواده میشود.
نتایج و بازتابهای منفی این خشونت در جامعه به گونهای است که شاید کشتار و خودکشی زنان و هر انسانی امری طبیعی و نرمال تلقی شود. اما باید متذکر شد که این توحش نه تنها امری طبیعی نیست، بلکه باید آن را نوعی آسیب اجتماعی دانست که گریبان جامعهی انسانی را گرفته است.
خشونت فیزیکی، قتلهای ناموسی، تجاوز و به بردگی گرفتن زنان، بازتولید افکار مردسالارانه و ارتجاعی است که برای مقابله با این چنین توحش ضدبشری، بایستی تمامی انسانهای آگاه و مبارز در برابر آن قد علم کنند، که در غیر این صورت، سکوت در قبال فریادهای تمامی قربانیان این نابرابریها را اعمال کردهایم. آن هم در عصری که چندین دهه پیش حامیان زر و پول بر این باور بودند که با سر آمدن تاریخ و پایان آن، راه برای مبارزات مردمی علیه هر ارتجاعی به بنبست رسیده و همگان باید تسلیم نظام سرمایهداری شوند. غافل از اینکه با پیشرفت ارتباطات و گسترش بازار آزاد به تمامی نقاط جهان، تمامی مبارزات مردمی و جنبشهای اجتماعی و هر نوع دفاع از حقوق زنان، کودکان و کارگران به مراتب گسترش یافته و همچنان نیازمند تفکر و آگاهیبخشی خواهند بود.
در طول دو ماه اخیر شاهد چندین مورد خودکشی و قتل ناموسی در کردستان بودهایم و ما نیز بر خود لازم دانستیم که در مقابل این اعمال زشت و ضدانسانی سکوت ننماییم و نفرت و انزجارمان را نسبت به آمرین و عاملین این جنایات اعلام نماییم.
و اما، توحش و خشونت علیه زنان به هر طریقی و هر شیوهای باید متوقف شود و لازم است هر انسان آزادیخواه و آگاه و همهی جوامع بشری در تمامی نقاط این کرهی خاکی، در برابر آن به پا خیزند تا برای بنا نهادن جامعهای عاری از خشونت همت گماریم.
نه به خشونت علیه زنان نه به قتلهای ناموسی نه به آزار جنسی نه به ازدواج اجباری
معاون امور دهیاریهای سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور با تاکید بر ارتقاء مهارت در بین کودکان گفت: کودکان ماهر در جامعه دچار فقر نمیشوند.خبرگزاری مهر؛ گروه جامعه: سعیدرضا جندقیان در گفتگو با خبرنگار «مهر»، با اشاره به میزان
جمعیت شهری و روستایی، گفت: در حال حاضر حدود ۷۵ درصد جمعیت کشور در شهرها و ۲۵ درصد جمعیت در روستاها زندگی میکنند که از این میزان حدود ۱۵ درصد جمعیت کل کشور زیر ده سال سن دارند. با توجه به این جامعه آماری، از آنجایی که نیروی انسانی بزرگترین سرمایه یک جامعه محسوب می شود نیاز است تا به این قشر (کودکان زیر ده سال) نگاه ویژه ای شود.
جندقیان با بیان اینکه اصولا فقر کودکان نمود شهری دارد، اظهار داشت: مظاهر فقر کودکان بیشتر در شهرها دیده می شود. به عنوان نمونه یکی از ابعاد فقر کودکان که کودکان کار هستند فقط در شهرها دیده می شود. از سویی ابعادی از کار کردن کودکان در روستاها نیز دیده می شود. اما آنچه که بین کودکان شهری و روستایی تفاوت ایجاد میکند، هدف کودکان از کار کردن است. در واقع کودکان در شهرها برای بقای خود و سرپرستان خود کار میکنند اما در روستاها چنین نیست و کودکان علاوه بر اینکه درآمد کسب میکنند یک یا چند مهارت را فرا میگیرند.
معاون امور دهیاریهای سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور در ادامه به اصلی ترین دلیل ایجاد فقر و فقر کودکان در جامعه پرداخت و افزود: در حال حاضر به دلیل پیشرفت روز افزون تکنولوژی و فناوری، فاصله میان بلوغ زیستی و بلوغ اقتصادی افزایش یافته است. قیاس وضعیت جوانان دیروز و امروز می تواند به فهم بهتر این مسئله کمک کند. در گذشته جوانان به دلیل سیاست های تربیتی و آموزشی از یک رده سنی مشخصی می توانستند برای خود درآمد ایجاد کنند و دیگر برای خرید مایحتاج شخصی خود وابسته به جیب سرپرست خانواده نبودند. اما امروزه مشاهده میکنیم که جوانان حتی در سنین بالا وابسته به اقتصاد خانواده هستند. با این شرایط باید رویکردهای آموزشی را برای جبران این فاصله تغییر دهیم.
وی با تاکید بر اینکه سیاست های آموزشی باید به سمت مهارت آموزی به جای مدرک گرایی حرکت کند، بیان داشت: توسعه یافتگی جوامع از کودکان آغاز می شود. برای اینکه بتوانیم جامعه ای پویا و توسعه یافته داشته باشیم باید مهارت آموزی به سرمایه انسانی را از کودکی آغاز کنیم. امروزه متاسفانه گرایش به سمت مدرک گرایی است و این مسئله باعث میشود افراد از سنین کودکی به فکر مشاغل اداری باشند. در حالی که اگر افراد از سنین کودکی بتوانند مهارتی را بیاموزند پس از طی چند سال، جامعه یک فرد ماهر را در اختیار دارد که می تواند از آن استفاده کند. از طرفی بخشی از کودکان که به دلایل اقتصادی قادر به ادامه تحصیل نیستند اگر مهارتی را در همان دوران ابتدایی فرابگیرند می توانند در آینده با اتکا به آن مهارت و تقویت آن درآمد قابل قبولی را برای خود کسب کنند. علاوه بر این کودک ماهر فقیر نمی شود. بنابراین میبینیم که آموزش نقش به سزایی در جلوگیری از مشکلاتی چون فقر و فقر کودکان در جامعه دارد.
جندقیان همچنین با اشاره به اهمیت فهم اقتصاد معیشتی در بین کودکان، تصریح کرد: کودکان امروزه باید مورد بازپروری قرار بگیرند. نه به معنای بازپروری کودکان کار و آسیب دیده، بلکه باید فضایی را ایجاد کنیم تا تمامی کودکان درک صحیحی از اقتصاد معیشتی بدست آورند. این اقدام نیز سبب می شود فاصله بلوغ زیستی و اقتصادی کاهش پیدا کند.
معاون امور دهیاریهای سازمان شهرداریها و دهیاریها نیز با ارائه آماری از ایجاد مشاغل نسبت به ۵۰ سال گذشته، گفت: طبق آمارها نسبت به ۵۰ سال اخیر میزان مشاغل ۳ تا ۵ برابر شده است. این پیش بینی می شود که طی ۵۰ سال آینده میزان مشاغل ۱۰۰ برابر خواهد شد. دلیل این افزایش پیشرفت تکنولوژی وفناوری است. پس می توان گفت در آینده دغدغه شغل وجود نخواهد داشت اما دغدغه افراد توانمندی که بتوانند در این مشاغل فعالیت کنند وجود دارد. بنابراین باید با سیاست گذاری های درست مانعی را برای انتقال فقر از کودکان به بزرگسالی ایجاد کنیم.
وی در پاسخ به این سئوال که با توجه به اینکه بخشی از کودکان فقیر و کار ناشی از مهاجرت روستاییان به شهرها است، چه باید کرد که چنین مسائلی گسترش پیدا نکنند؟، اظهار کرد: تا زمانی که برنامه ریزی برای روستاییان در اتاق های شیشه ای شهرها انجام شود نتیجه ای که توقع خواهیم داشت را بدست نمی آوریم. ضرب المثل معروفی است که می گوید «کلوخ انداز را پاداش سنگ است»؛ مصداق این مثل رفتار روستاییان در قبال برنامه هایی است که برای آنها تدوین می شود. از آنجایی که ساکنان روستاها با برنامه هایی که مدیران شهری برای آنها تعیین میکنند آشنا نیستند پاداش این برنامه ها را با مهاجرت می دهند. متاسفانه در مهاجرت ها اولین آسیب را کودکان میبینند چراکه مهارت های آنها در شهرها کاربردی نیست.
جندقیان در پایان با تاکید بر تغییر سیاست های آموزشی و برنامه ریزی و بودجه ریزی عنوان داشت: برای جلوگیری از افزایش فقر و فقر کودکان باید موارد مهم ذکر شده را در اولویت قرار داد.
ناهید شقاقی، فعال حقوق زنان در ساعات اولیع صبح روز جاری توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز چهارشنبه ۲۵ اردیبهشتماه ۹۸، ناهید شقاقی، فعال حقوق زنان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
گفته میشود بازداشت خانم شقاقی با خشونت و شکستن درب منزل وی همراه بوده است.
از دلایل بازداشت، محل نگهداری و نهاد بازداشت کننده این فعال حقوق زنان تا این لحظه اطلاع دقیقی در دست.
ناهید شقاقی پیشتر در تاریخ ۱۶ اسفندماه ۹۷ در مراسمی که در تهران به مناسبت ۸ مارس در روز جهانی زن برگزار شده بود، در ارتباط با “ریشههای خشونت علیه زنان” به ایراد سخنرانی پرداخته بود.
ماموران امنیتی، «میلاد بحرى» فعال و خبرنگار اهوازى را بازداشت کردند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، بامداد روز چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، «میلاد بحری»، ۲۹ ساله، فعال فرهنگی، خبرنگار و عکاس از اهالی شهرستان شادگان توسط ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاست.
کریم دحیمی، فعال حقوق بشر مقیم لندن در تایید این خبر به کمپین گفت: «میلاد بحرى علاوه بر فعالیتهاى فرهنگى؛ در سیلاب اخیر فعالیتهاى زیادی در خصوص پوشش خبرهاى مرتبط با مناطق سیل زده و انتقال مشکلات مردم منطقه استان خوزستان داشت».
با این حال دلیل بازداشت این خبرنگار و اتهام وی تا لحظه تنظیم این خبر مشخص نیست.
از زمان جاری شدن سیلاب در استان خوزستان و پس از آن، اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه بیش از ۷۰ نفر از فعالان مدنى، امدادگران مردمى، شاعران و معلمین اهوازى را بازداشت کردهاند که “بعضى از آنها در بازداشتگاه اداره اطلاعات زیر شکنجه فیزیکى و فشار روانى قرار دارند.”
بازداشت شدگان از مناطق شعیبیه، شوشتر، حمیدیه، ملاشیه و چند منطقه دیگر اهواز هستند که برخی از آنها با اتهاماتی نظیر: “مشارکت در برگزاری اعتراضات خیابانی”، “دریافت کمکهای نقدی از خارج کشور برای کمک به سیلزدگان”و “نشر شایعات مربوط به سیل در فضای مجازی” مواجه شده اند.
اصلاحات نیوز؛ وزیر آموزشوپرورش گفت: شاید در بین ۸۰۰ هزار معلم افراد انگشت شماری خطاکار هم باشند اما نباید جایگاه تمام معلمان را زیر سوال برد. سیدمحمد بطحایی در سفر خود به نیشابور و در جلسهای که در اردوگاه شهید رجایی این شهرستان برگزار شد، با اشاره به سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدار ایشان با نمایندگان معلمان نمونه عنوان کرد: ایشان در بخش کوتاهی از فرمایشاتشان گذر بسیار پرمحتوایی بر خدمات آموزش و پرورش بعد از انقلاب داشتند و اشاره داشتند که خدمات آموزش و پرورش بعد از پیروزی انقلاب با
آنچه قبل از انقلاب بوده اصلا قابل مقایسه نیست.
وی ادامه داد: هرچند ایشان اظهار رضایت و خشنودی خود را از همه تلاشهایی که همکاران ما در بعد از پیروزی انقلاب انجام دادهاند، ابراز کردند و البته بلافاصله اشاره فرمودند کاستیها و نواقصی هنوز وجود دارد که باید رفع شود اما به دلایل مختلف معمولا همه کشور عادت کردهایم که داشتهها را کمتر از نداشتهها میبینیم.
وزیر آموزش و پرورش اظهار کرد: هرچند راه نرفته بسیار داریم اما در صحنههای علمی حرف بسیار برای گفتن داریم و داشتههایمان در آموزش و پرورش بسیار ارزشمند است.
وی گفت: این که کارها و اقدامات انجام شده را به خوبی نمیبینیم و گاهی رگبار انتقادمان به نظامی که روی خونهای گرانبهای شهیدان و جانفشانیها و جانبازیهای جانبازان استوار شده بسیار میشود، ظلمی است که ناخواسته به نظام انجام میدهیم.
بطحایی بیان کرد: اکنون ۱۴ میلیون دانشآموزی داریم که به رغم همه هجمههای فرهنگی، اگر لازم باشد همانند دوران دفاع مقدس در صحنه خواهند بود و جانفشانی خواهند کرد.
وی اظهار کرد: در سال ۹۷ و ۹۸ بالغ بر دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر دانشآموز و معلم در نهضت جزء سی قرآن شرکت کردند که این تعداد سال قبل از آن ۲۲۰ هزار نفر بوده است. این که از این دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر ۴۸۰ هزار نفرشان کل جزء ۳۰ قرآن را حفظ کردهاند، نشانههای هویتی ما است.
بطحایی ادامه داد: این نشان میدهد که آموزش و پرورش و بنیانهای فرهنگی به رغم این که در معرض خطر هستند اما همچنان هویت خود را توانستهاند حفظ کنند. نزدیک به ۱۰ میلیون دانشآموز در سال تحصیلی که پشت سر گذاشته شد در مسابقات فرهنگی هنری داوطلبانه شرکت کردند.
وزیر آموزش و پرورش گفت: هرچند در روزهای اخیر برخی از هجمهها سنگینتر شده و صحبت از اسنادی که از آن طرف آب به ما تجویز میکند، است و در مقابل جامعه فرهنگی در برابر این نسخههای پیچیده شده مقاومت میکنند و این برای حفظ المانهای هویتی است.
وی در ادامه اظهار کرد: امروز بیش از ۶۰۰ هزار کلاس درس در قالب یکصد و ۱۰ هزار مدرسه در کشور داریم که از این میزان کلاس درس ممکن است ۱۰ یا ۵۰ یا ۱۰۰ و یا ۲۰۰ مدرسه وجود داشته باشند که یک معلم کارنابلد ناشی غیر واردی یک رفتار نسنجیده هم انجام دهد اما یادمان نرود ۶۰۰ هزار معلمی داریم که بر اساس نظرسنجیها همچنان از بالاترین رتبه سرمایههای اجتماعی در کشور برخوردارند و جزء متعهدترین، متدینترین و خادمترین اقشار جامعه هستند و مردم بالاترین اعتماد را در بین اقشار مختلف به معلمان دارند.
وی گفت: یکی از داشتههای گرانبهاء، معلمان هستند که من بهعنوان وزیر آموزشوپرورش وظیفه دفاع از ۸۰۰ هزار معلم کشور را دارم.
وزیر آموزش و پرورش افزود: شاید در بین این افراد خطاکار هم باشد همچنان که طی چند روز گذشته دو نفر را لغو ابلاغ کردهام اما انگشت شمار هستند و نباید به خاطر این افراد جایگاه تمام معلمان را زیر سوال برد.
وی ادامه داد: آموزش و پرورش باید مسیرش را تصحیح کند اکنون فقط در حوزه شناختی و دانش و آن هم در حافظه محوری متمرکز شدهایم.
بطحایی افزود: اکنون دانشآموزانی که نمرات ۲۰ بیشتری بگیرند، تشویق میکنیم در حالی که هویت و ماهیت فرزندان ما در خطر است، بنابراین باید به فرزندانمان یاد دهیم در فضای مجازی چگونه از هویت خود مراقبت کنند.
وی عنوان کرد: در تعلیم و تربیت اسلامی رقابت فردی نداریم رقابت فردی مربوط به تعلیم و تربیت غرب با زیربناهای فلسفی تعلیمی و تربیتی خودشان است.
وزیر آموزش و پرورش اظهار کرد: این که به گردن یک نفر مدال بیندازیم و چندین نفر دیگر را افسرده کنیم تعلیم و تربیت اسلامی نیست بلکه همه با هم باید پیروز شوند.
وی گفت: با توجه به این که جامعه پذیری کارکرد اصلی آموزش و پرورش است به همین دلیل از دوره ابتدایی اصلاح کارکردها آغاز شده است.
بطحایی اظهار کرد: بر این اساس گرفتن آزمون و کتابهای کمک درسی ممنوع شده و در این خصوص طی یک سال گذشته ۴ مدیر مدرسه و ۲ نفر از روسای مناطق آموزش و پرورش را شخصأ لغو ابلاغ کردهام چون خط قرمز تعلیم و تربیت اسلامی من این است.
وی افزود: دانشآموز دوره ابتدای به جای این که تست کار کند، باید یاد بگیرد در بازی کردن چگونه با دوست خود مدارا کند، مهربان باشد و خشم خود را کنترل کند.
وزیر آموزش و پرورش عنوان کرد: جای تاسف دارد دانشآموزی که در بهترین مدرسه با بهترین نمرات ادامه تحصیل میداده و همیشه وی را تشویق میکردیم در کوچکترین مانع زندگی خود را حلقآویز و فوت کرده است.
وی گفت: این اتفاقات اگر میافتد چون راه و رسم زندگی، سختیها و صبوری کردن را به دانشآموزان یاد ندادهایم.
فردین عیوضی، شهروند اهل روستای تنگیسر از توابع سنندج که توسط دادگاه انقلاب سنندج به احکام زندان محکومشده بود، روز چهارشنبه هفته گذشته در مراجعه به اجرای احکام دادگاه انقلاب بازداشت و جهت تحمل محکومیت پنج ساله خود به زندان مرکزی سنندج منتقل شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، صبح روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، فردین عیوضی، شهروند اهل روستای تنگیسر از توابع سنندج در مراجعه به اجرای احکام دادگاه انقلاب سنندج از سوی ضابطان قضایی بازداشت و جهت تحمل حبس ۵ ساله خود راهی زندان مرکزی سنندج شد.
مأموران اداره اطلاعات روز ۱۲ اسفند ۱۳۹۶، آقای عیوضی را بازداشت و جهت بازجویی به بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج منتقل کردند.
دادگاه انقلاب سنندج این شهروند کٌرد را بابت اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با یکی از احزاب کُرد اپوزیسیون و تبلیغ علیه نظام” به پنج سال حبس تعزیری محکوم کرده بود.
آقای عیوضی پیشازاین نیز توسط نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرارگرفته بود.
در پی انتشار ویدئوهایی از مراسم روز معلم در برخی مدارس ایران که دانشآموزان را درحال شادی و پایکوبی نشان می دهد، مقامات جمهوری اسلامی خواهان برخورد با آنچه «ابتذال» نامیده شده هستند و می گویند وزیر آموزش و پرورش باید پاسخگو باشد.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی از جمله مقاماتی است که ویدئوهای شادی دانش آموزان در روز معلم واکنش نشان داده و به خبرگزاری فارس گفته است که مدیران این مدارس باید برکنار شوند و در این رابطه وزیر آموزش و پرورش باید پاسخگو باشد.
عباس کعبی عضو خبرگان رهبری هم شادی دانشآموزان را «رقاصی در مدارس» و یک برنامه از پیش طراحی شده توصیف کرده و از «ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» خواسته تا به این موضوع ورود کند و علیه مدارس و یا دستگاههایی که کوتاهی داشتهاند اعلام جرم و به دادستانی شکایت کند.
مسعود ثقفی سخنگوی آموزش و پروش شهر تهران هم به خبرگزاری ایسنا از لزوم شناسایی و برخورد قانونی و جدی با این عوامل خبر داده است.
اما ویدئوهای منتشر شده از شادی دانشآموزان مربوط به مقطع ابتدایی است و این دانشآموزان در حال خواندن ترانه هایی از چند خواننده پاپ از جمله ترانه جدید ساسی مانکن هستند.
این ویدئوها پس از انتشار از سوی کاربران بسیار مورد توجه قرار گرفت و برخیها آن را با فضای مدارس دانشآموزان دهه شصتی مقایسه کردند.
اما از سوی دیگر برخی کاربران تندرو نیز این ویدئوها را به سند ۲۰۳۰ مرتبط دانسته و از وزیر آموزش و پرورش خواسته بودند به این موضوع واکنش نشان دهد.
براساس قوانین آموزش و پرورش رقص و پایکوبی دانشآموزان به همراه موسیقی پاپ در مدارس ایران مجاز محسوب نمیشود و تنها موسیقی مورد تایید حکومت می تواند در مدارس پخش شود.
پس از انقلاب ۵۷ در ایران و به خصوص در دهه شصت و هفتاد سرودهای انقلابی و مذهبی در مراسمهای مختلف مدارس پخش می شد و تا به امروز دانش آموزان اجازه رقصیدن در جشنها را ندارند.